توجه به کودکان؛ اولویت حکومت به تربیه نسل آینده

نویسنده: حسن حسین‌یار
کودکان، سرمایه‌های اجتماعی هر جامعه‌ای محسوب می‌شوند که برای رشد و بالندگی به حقوقی احتیاج دارند و این امر نیازمند توجه همگانی است. توجه به کودکان فقط مختص والدین، خانواده، اقوام، خویشاوندان و جامعه نیست؛ بلکه حکومت در تربیه کودکان نقش بسیار کلیدی و حیاتی دارد. اولویت حکومت باید توجه به کوکان باشد: توجه به کودکان یعنی تربیه نسل آینده. یعنی تداوم حیات مادی و معنوی جامعه. یعنی انتقال ارزش‌های اجتماعی به نسل‌های بعدی. بدون کودکان و نقش یادگیری و یادآوری آنان در آینده، تمامی روندها، ارزش‌ها، میراث و سنن و عرف جامعه با خطر روبرو خواهد شد. در تمامی جوامع انسانی کودکی از مهم‌ترین و مؤثرترین دوره‌های زندگی به شمار می‌رود که در آن شخصیت شکل می‌گیرد. کودکان تنها به توجه و مراقبت جسمانی نیاز ندارند، بلکه تمامی ابعاد اجتماعی، عاطفی، شخصیتی و هوشی آنان به‌عنوان عوامل تعیین‌کننده و اساسی زندگی، نیازمند رشد و پرورش هستند.
کودکان فقط نسل ضعیف، ناتوان، منتظر کمک و یاری نیستند؛ آنان انسان‌های صاحب حق‌وحقوق مشخص بر والدین، خانواده و جامعه هستند. مهم‌ترین حق آنان حق حیات است که از خانواده گرفته تا حکومت می‌خواهند جلو مرگ‌ومیر کودکان را بگیرند. همه دوست دارند کودکان بزرگ شوند، جوان شوند، تعلیم بیابند، تحصیل کنند، تشکیل خانواده بدهند و کار کنند؛ اما در این میان حقوق دیگری مثل کسب هویت، حق زیستن با والدین، حق تفریح و سرگرمی را نیز دارند که در افغانستان این حقوق کودکان کمتر شناخته‌شده و در جامعه سنتی ما به باد فراموشی سپرده است. کودکانی که شوخی و تفریح کنند یا تلاش کنند که هویت مستقل کسب کنند را سرزنش و نکوهش می‌کنند. می‌خواهند کودکانشان آرام، مطیع، فرمان‌بردار، سربه‌زیر و حرف‌شنو باشد. با اطفال دیگر در کوچه و میدان‌های بازی نگردد، به بزرگان احترام بگذارد و در مقابل حرف کسی هیچ حرفی نزند؛ اما کودکان سالم از همه‌ای این‌ها در کنار احترام به بزرگان برخوردارند.
در فضای اجتماعی که حقوق کودکان از قبیل سرگرمی و کسب هویت در چنبرهٔ عرف و عنعنات ناپسند ضایع می‌شود، کودکی آنان تلف می‌شود و سرکوب می‌شوند، لازم است که حکومت مداخله کند. زمینه‌های سالم سرگرمی و کسب و حفظ و رشد هویت برای کودکان را در چوکات آموزه‌های درست‌دینی، فرهنگی، اجتماعی و مدنی ایجاد نماید. این مسئولیت حکومت است که نگذارد، دوره باارزش کودکی که باید با خوشی، مستی، بازی، تفریح و شوخی سپری شود، در دام عنعنات ناپسند افتاده و تلف شود. کودکانی که در کودکی تفریح و بازی نکنند، در بزرگ‌سالی نیز افراد ناشاد و غمگین بار خواهند آمد.
در همین راستا لازم است که راهکارهای مشخصی برای اینکه کودکان افغانستان دوره کودکی شاد، خوب و خوشی داشته باشند از سوی حکومت روی دست گرفته شود. تربیه نسل آینده فقط از عهده مادران، پدران، خانواده، اقوام و خویشان و جامعه برنمی‌آید. باید حکومت میکانیزم‌های گسترده و همه‌جانبه‌ای را در قالب‌های کلان روی دست گیرد تا ضمن تربیه سالم نسل‌های آینده: به آنان زیستن شادمانه، تفریح، خوشی و سرگرمی‌های سالم را نیز بیاموزد.
– در مرتبه نخست باید به کودکان آموزش داده شود که آنان دارای حق‌وحقوق مشخص هستند. به آنان در دوره‌های کودکستان و مکتب آموزش لازم داده شود که بتوانند خود را ابراز کنند، خجالتی نباشند، مشکلی اگر داشتند سؤال کنند، اگر کسی-بزرگان یا هم‌سالانشان چه در خانه و چه در کوچه و چه در محیط کودکستان و مکتب- سرشان زور می‌گفت یا بدرفتاری می‌کرد یا دشنام می‌داد یا چیزها و خوراکی‌هایشان را به‌زور می‌گرفت به دیگران شکایت کنند. از گرفتن حق خود نشرمند، از کمک خواستن خجالت نکشند، از شکایت کردن نترسند.
– در نقطه مقابل لازم است که به‌تمامی کارکنان کودکستان‌ها، مکاتب، شفاخانه‌ها، بخش‌های ترانسپورتی مثل بس‌های لینی شهری درباره حقوق کودکان آموزش داده شود. درست است که بزرگان حق‌وحقوقی دارند و باید احترام شوند؛ اما کودکان نیز حقوقی دارند و باید بزرگان به آن در محیط‌های عمومی احترام بگذارند. بزرگان چه در خانه و چه کوچه و چه در مکتب باید رفتارهای سالم، نیکو و پسندیده را به کودکان بیاموزند. محدود کردن آموزش به کودکان فقط در مکتب و مدرسه، باعث به هدر رفتن و ضیای بخش زیادی از منابع و ظرفیت‌های کودکان می‌شود. بهتر این است که کل جامعه برای کودک مثل مکتب باشد: هر جا درسی برای آموختن به کودک وجود داشته باشد. همان‌طور که باید خانه مهم‌ترین مکتب تربیتی کودک باشد. برای اینکه خانه و جامعه مکتب و مدرسه بزرگ برای کودکان باشد، باید اعضای بزرگ‌سال خانواده‌ها و جامعه درباره حق‌وحقوق کودکان آگاه باشند. از همه مهم‌تر بزرگ‌سالان باید در جامعه اهمیت نقش کودک را درک کنند: اینکه کودکان مدام در حال مشاهده، الگو گیری، یادگیری و نسخه‌برداری از رفتارهای بزرگ‌سالان هستند. اگر بخواهیم کودکان رفتارهای خوب، مثبت و سالم را نسخه‌برداری کنند: باید بزرگ‌سالان با کودکان رفتار شاد، خوب، مثبت و سالم داشته باشند.
– عوامل بسیار متعدد و پیچیده‌ای فرا راه تربیه سالم کودکان در جامعه افغانستان وجود دارد. مقابله با بسیاری از این عوامل از عهده خانواده‌ها برآمده نیست. والدین و خانواده‌ها و حتی جامعه، توانایی این را ندارند که تمامی شرایط مساعد تربیه خوب، مثبت، سالم و شاد را برای کودکان فراهم کنند؛ چون بسیاری از والدین ناآگاه هستند، بسیاری از والدین دوران کودکی ناسالمی داشته‌اند، بسیاری از والدین عملاً کودکان ناسالم بزرگ‌سال هستند با هزاران رنج و درد و غم و غصه و خاطره منفی، بسیاری از والدین خشن، بی‌رحم و عقده‌ای هستند، آنان با اطفال خود رفتارهای خشونت‌بار وحشتناکی ممکن داشته باشند و به‌کرات گزارش‌شده است این‌گونه رفتارها. این بر حکومت است که از حقوق کودکان دفاع کند. این مسؤولیت حکومت است که به رفتارهای وحشتناک والدین خشن و بی‌رحم بند ادب بزند، آنان را در صورت گزارش و مشاهده فرابخواند و برایشان حقوق کودکان را یادآوری کند.
– فقر عامل بسیار وحشتناک درروند تلف شدن حقوق کودکان است. حکومت مسؤولیت دارد تا به خانواده‌هایی که کودکان خردسال دارد و اقتصاد خانواده فقیر است، میکانیزم‌هایی برای حمایت از کودکان روی دست بگیرد. میکانیزم‌هایی مثل فراهم ساختن داروی رایگان در صورت مریض شدن کودکان، غذای سالم، البته گرم در فصل سرما و مواردی ازاین‌دست. این امر زمانی ممکن است که آمار مشخص و دقیقی از تعداد و شمار کودکان در خانواده‌ها وجود داشته باشد. و برای توجه به کودکان برنامه‌های مشخصی روی دست گرفته شود.
– جلوگیری از کار اجباری کودکان مسؤولیت حکومت است. بسیاری از خانواده‌ها کودکان خود را به‌جای اینکه به مدرسه یا مکتب بفرستند در اثر ناگزیری، فقر، مشکلات اقتصادی یا حتی به دلایل غیرموجه روانه کار می‌کنند. کارهای شاق، کارهای بالاتر از توان و ظرفیت کودکان. کار شاق به کودکان آسیب‌های بسیار جدی وارد می‌کند. حکومت باید برنامه‌هایی برای جلوگیری از کار اجباری کودکان درروی جاده‌ها را روی دست بگیرد. جایی که لازم است به خانواده‌های فقیر که کارگر ندارند مواد غذایی یا پول بدهد تا رفتن کودکان به کار جلوگیری شود. کار کردن کودکان به هر دلیلی که باشد: نوعی کار اجباری است؛ چون از کودک بجای اینکه کودکی کند، کار می‌کشد. او بجای اینکه در مدرسه و مکتب باشد، روی سرک یا بالای زمین‌ها یا در کوره خشت‌پزی کار می‌کند، بوت پالش می‌کند، موتر می‌شوید یا حتی از همه بدتر گدایی می‌کند. این هم نقض حقوق کودک است و هم تهدیدی برای آینده اجتماع. استعدادهای بالقوه کودکان کار، ممکن است رشد نکند و در جریان کارهای شاق ممکن آسیب ببیند و از همه مهم‌تر ممکن است روح کودک در جریان کارهایی مثل گدایی صدمات جبران‌ناپذیری ببیند که بعدها برای جامعه فاجعه‌های بزرگ‌تری را خلق کند. این مسؤولیت حکومت است که نگاه آینده‌نگرانه و پیشگیرانه داشته باشد.
– آینده، خوب، مثبت و سلامت افغانستان بستگی به‌سلامت کودکان دارد. سلامت فیزیکی، معنوی، جسمی، روحی و روانی: همه‌ای انواع مختلف سالم بودن مهم است. کودکان بخش بسیار بزرگی از جامعه افغانستان را تشکیل می‌دهند. بدون توجه به‌سلامت، تربیه سالم، خوب و مثبت آنان این بخش را خطرات مختلفی تهدید می‌کند. برای همین لازم است که حکومت میکانیزم‌های مشخص کلان، گسترده و وسیعی را برای حمایت و تربیه سالم کودکان روی دست گیرد. افزایش سلامت فیزیکی کودکان باعث جلوگیری از به هدر رفتن هزینه‌های زیاد دوا و دارو خواهد شد. سلامت معنوی آنان باعث خواهد شد که افراد بزرگ‌سال خوبی برای جامعه شوند.
– بزرگ‌سالان در افغانستان ما عقاید ثابتی دارند. آن‌ها کودکان را دوست دارند چون اطفالشان هستند اما آیا آن‌ها می‌دانند که چه دنیایی را برای کودکان به وجود می‌آورند. اگر اشتباهاتی درروند محافظت، تغذیه و تربیت آن‌ها رخ دهد کودکان هرگز شانسی برای رشد نخواهند یافت. کودکان امکانی برای رشد و پرورش می‌خواهند. رشد بامحبت، با احترام، با شادی و سرگرمی است که آینده‌ای خوب، مثبت و سالم را برای کودکان رقم خواهد زد.

وروستي مطالب

لوګر کې د ۱۷ میلیونه افغانیو په لګښت چکډېمونه جوړ شوي

نوي مطالب

نورستان کې ۵۸ پروژې بشپړې شوې

نظر پري وکړئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *

ډېر مشهور